علما مانع ازانحراف جنبش های اسلامی شوند
به گزراش خبرگزاری رسا، رخدادهای سالیان اخیردرخاورمیانه و برخی کشورهای شمال آفریقا به ویژه کشورمصر، بسیاری ازآگاهان رابه بازخوانی مجدد این وقایع وجست وجوی گوهرآن ترغیب کرده است.این بازبینی ازآن روی است که بیم آن میرود که لابی آمریکا وصهیونیزم باسوء استفاده ازبی ثباتی موجود دراین کشورها،به مصادره وحتی ربایش این نهضت ها اقدام کند. درگفت وشنود حاضر جناب شیخ نعیم قاسم، معاون دبیرکل حزبالله لبنان ازچیستی وچرایی بیداری اسلامی درکشورهای انقلابی خاورمیانه می گوید.
درسالیان اخیرشاهد بیداری اسلامی و انقلابهایی دربرخی کشورهای شمال آفریقا وخاورمیانه بودیم که سران رژیمهای مرتبط با رژیم صهیونیستی را سرنگون کرد. تأثیر این تحولات بر فلسطین چیست؟
جنبش بیداری اسلامی که بر اثر ایمان ملتهای منطقه، روی آوردن دو باره به التزامات دینی و احساس سرخوردگی و مظلوم واقع شدن آنان اتفاق افتاد، مدیون بیداری اسلامی بزرگی است که امام خمینی(ره) با پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357 بنیان آن را گذاشت. امام با این حرکت از توطئههایی که علیه اسلام و مسلمانان چیده شده بود، پرده برداشت و اثبات کرد که اسلام دین تغییر، پیشرفت، امید به آینده، بر پای خود ایستادن و استقلال است.
پس از تلاشهای بیوقفه استعمار در طول سدههای گذشته که برای تغییر فرهنگ و ساز و کارهای فکری و سیاسی و تأثیرگذاری بر امور تربیتی و پرورش ملتهای منطقه انجام گرفته است، این فرهنگ اسلامی آرام آرام در میان ملتهای منطقه گسترش یافت. بنابراین بیداری اسلامی بزرگ در ایران در ایجاد جنبشهای بیداری اسلامی در سراسر دنیای اسلام مؤثر بوده است و میتوان انعکاس آن را به وضوح دید. از این روست که آنچه در تونس، مصر، یمن و بسیاری از جاهای دیگر دیدیم، همه با یک شعار که همان سرنگونی ظالمان بود، صورت گرفت. مردم سرنگونی طاغوتهایی را میخواستند که آزادیشان را سلب کرده بودند و سرنوشت آنان را در گرو خود داشتند. تمام این ظالمان نقاط مشترکی داشتند: امریکا حمایتشان میکرد؛ مبارزه با هرگونه اندیشه پایبند به اسلام، نقطه آغاز و روند ثابت حکمرانی آنان را تشکیل میداد و همه آنان با تضییع حقوق ملت فلسطین، زمینه مناسب برای حمایت از رژیم صهیونیستی را مهیا کرده بودند. تمام اینها را میتوان با دلیل و مدرک اثبات کرد.
بی تردید ازمصادیق اینگونه رژیم ها ،رژیم سابق مصراست.بااین حال درماههای اخیر شاهد تلاش کشورهای محورسازش برای بازگرداندن آب رفته به جوی هستیم.به نظرشما چه آینده ای برای این تلاش متصور است؟
نام حسنی مبارک معزول، بهروشنی یادآور این محور حامی اسرائیل است که در منطقه وجود داشت. بنابراین سقوط این طاغوتها تأثیر مستقیمی بر سیاست و جهتگیریهای این کشورها دارد؛ همچنان که بر آینده رژیم صهیونیستی مؤثر است و نیروی مضاعف مثبتی برای فلسطین محسوب خواهد شد. ملتهایی که در کشورهای مختلف عربی بهپا خاستند، همه شعار فلسطین و آزادسازی آن را سر دادهاند و همگی دیدگاه ایمانی خاصی دارند که جهاد، شهادت و ایثار در راه اثبات حق را فضیلت میداند. این همه به همسو شدن تلاشها برای جان دادن دو باره به مسئله فلسطین میانجامد؛ چنان که وسیعتر و همهگیر شدن این تلاشها باعث حمایت هرچه بیشتر از فلسطین خواهد شد.
به اعتقاد ما، هرچه در منطق اتفاق میافتد، میتوان تحت این عنوان اصلی طبقهبندی کرد: قضیه فلسطین. کشورها و ملتها یا باید با اسرائیل باشند یا از فلسطین حمایت کنند. پس از سقوط این حاکمان ظالم که اجازه نمیدادند ملتهایشان ارتباط و وابستگی خود به فلسطین را ابراز کنند، حالا حمایت از فلسطین به شکل واضحی اعلام میشود. گرچه این حمایت با توجه به واقعیتهای جدید این کشورها، گاه مبهم است و به شفافسازی بیشتری نیاز دارد.
با توجه به شکستهای اسرائیل در سالهای اخیر از گروههای انقلابی اسلامی نظیر حزبالله لبنان و جهاد اسلامی فلسطین و حماس، آیا این رژیم جرئت خواهد کرد بار دیگر جنگ جدیدی راه بیندازد؟
اسرائیل بر پایه جنگ، دشمنی و اشغال بنا شده است و برای بودن در جایی که هست، یعنی فلسطین، هیچ منطق، دلیل و حقی ندارد. اسرائیل ملتی را از سرزمینشان راند تا جای آنها را بگیرد. اسرائیل برای خالی کردن میدان، به قتل مردم دست زد. تاریخ اسرائیل پر از جنگهایی است که در ابتدا با اشغال روستاها و شهرهای کوچک فلسطین و پس از آن در سطحی گستردهتر با اشغال کشورهای عربی اطراف انجام شد؛ بهگونهای که رژیم اشغالگر، بخشهایی از لبنان، سوریه و اردن را تصرف کرد.
بنابراین رژیم صهیونیستی بر پایه جنگ و تجاوز شکل گرفته است. امروز شاهد تهدیدهای اسرائیل هستیم که تنها به پیرامونش محدود نمیشود؛ بلکه حتی تا تهدید ایران پیش رفته است. اسرائیل با این گمان که میتواند از خود حفاظت و حضور خود را در منطقه تضمین کند، دایره هدفهای احتمالی خود را گسترش داده و همواره برای جنگی جدید آماده است، اما پس از پیروزی مقاومت در جنگ 33 روزه در سال 2006، دیگر نمیتواند هر وقت و هرگونه که میخواهد درگیر این جنگ شود. پیروزی مقاومت مرحله جدیدی را شکل داد که اسرائیل دیگر نمیتواند بهراحتی از کنار آن بگذرد. البته باید همواره این را در نظر بگیریم که اسرائیل روزی دو باره جنگ را آغاز خواهد کرد، زیرا نمیتواند مسلمانان، اعراب یا فلسطینیان را به در اشغال بودن فلسطین راضی کند. از طرفی چون میخواهد موجودیت خود را آن چنان که در نظر دارد، تثبیت کند، فکر میکند تنها راه از بین بردن صاحبان حق است تا صحنه برایش خالی شود. در تحقق این امر تنها یک راه وجود دارد: جنگ و تجاوز، از این روست که اعتقاد داریم اسرائیل همواره در حال آمادهسازی خود است و همواره به جنگ فکر میکند، اما اوضاع کنونی، این رژیم را از این کار باز میدارد، زیرا نمیتواند نتایج این جنگ را تضمین کند. ما نیز به عنوان نیروی مقاومت، باید همواره آماده باشیم تا غافلگیر نشویم. این راه درست رویارویی است.
نقش علما در استحکام بیداری اسلامی چیست؟
بیداری اسلامی عبارت است از احساسات مردمی و حرکتی که در میان مردم گسترش یافت و اثر آن را میتوان در بسیج شدن مردم برای سرنگونی برخی نظامها و تلاش برای سرنگونی نظامهای ظالم دیگر بهوضوح مشاهده کرد. اینجاست که نقش علما مطرح میشود. آنها باید با تبیین حقایق و روشنگری به مردم کمک کنند تا امور را بهدرستی تشخیص دهند، یعنی بتوانند جنبش هدفمندی را که به استقلال واقعی، آزادی و نظام دلخواه آنها میانجامد، بشناسند و از آن حمایت کنند تا به آلت دست اجانبی تبدیل نشوند که برای سوء استفاده از جنبش بیداری اسلامی به نفع خود و اهدافشان هزینه میکنند. بنابراین اعتقاد دارم علما باید حقایق را روشن کنند و به دام برخی شعارهای جذاب نیفتند که نتیجهای جز خواری و ذلت ندارند. علما باید برای حرکت مردم در مسیر درست، اصول و قواعدی را معین کنند. بیداری اسلامی با چالشهای حقیقی روبروست و در هر کشور به سازماندهی و هماهنگیهایی نیاز دارد تا با مردم آن کشور همخوانی داشته باشد. همچنین کمتجربگی ملتهای ما در برابر توطئههای مستمر و روزمره استکبار جهانی نیز چالش دیگری به شمار میرود. با این همه امید بسیار فراوانی به نتیجه بیداری اسلامی داریم، زیرا جهتگیریها و مسیر کلی حرکت درست است و برای ادامه مسیر تنها به وقت و تلاش نیاز داریم./971/پ202/ک
منبع: روزنامه جوان