۲۲ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۹:۱۰
کد خبر: ۵۰۴۷۲۳

مروری بر دویست و سی‌ و دومین ماهنامه معرفت + چکیده

مؤسسه امام خمینی(ره) ماهنامه علمي - ترويجي علوم انساني معرفت، ویژه فلسفه را منتشر کرده است.
ماهنامه معرفت

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، مؤسسه امام خمینی(ره) دویست و سی‌ و دومین شماره ماهنامه  علمي - ترويجي  علوم انساني معرفت، ویژه فلسفه را به مدیر مسئولی احمد رهنمایی در بهمن 95 منتشر کرده است.

 

در این شماره این مقالات پیش روی خوانندگان قرار گرفته است:

ميانه روي در شيعيان واقعي

 تشبه به خدا؛ غايت نهايي فلسفه

بررسي تطبيقي «وحدت شخصي» صدرالمتالهين و «وحدت وجودي» اسپينوزا

 مروري گذرا بر مباحث علم النفس فلسفي

تبيين وجودشناختي متعالي يا ناسوتي شدن انسان با رويكرد حكمت متعاليه

بررسي برهان وجوب و امكان در فلسفه غرب با تاكيد بر تقرير توماس آكوئيناس

 كارناپ و نقش وي در فلسفه تحليلي

 بررسي انديشه هاي منطقي اثيرالدين ابهري

 

ميانه روي در شيعيان واقعي

آيت الله علامه محمد تقي مصباح    

چکيده: اين مقال شرحي بر كلام اميرمومنان علي عليه‏ السلام پيرامون سلوك شيعيان واقعي توسط استاد علامه مصباح است. يكي از ويژگي‏هاي شيعيان واقعي، غم و شادي است كه بايد در هر دو اعتدال رعايت شود. اندوه، حزن و شادي هر دو مي‏تواند داراي حكمت و آثار مثبت و يا منفي باشد. هر دو مي ‏تواند براي امور دنيوي و يا اخروي باشد. افراط در شادي و يا حزن براي امور دنيوي و يا اخروي هر دو نكوهيده است.

ظلم‏ستيزي و ظلم‏ پذيري نيز نتيجه نوع تربيت آدمي است. وجود انسان‏ها و نسل ستم‏پيشه محصول نظام تربيتي فاسد است. نظام تربيت ديني به اين مهم بسيار تأكيد دارد. همچنين پارسايي، پاك‏دامني و مسئوليت‏شناسي، كمك و ياري به اسلام و كوشش همه‏جانبه براي گسترش آن، از جمله صفات شيعيان واقعي است.

تشبه به خدا؛ غايت نهايي فلسفه

محمد سالم محسني

 حبيب الله احساني  

 چکيده:  شناخت حقيقت و استكمال انسان از راه دانستن حقايق هستي، از اهداف فلسفه به شمار مي رود؛ اما برترين هدفي كه براي فلسفه بيان شده است، تشبه انسان به خداست. بسياري از فيلسوفان اسلامي خداگونه شدن انسان را به عنوان غايت نهايي فلسفه معرفي كردهاند.

هدف پژوهش حاضر اين است كه تشبه انسان را به خدا به عنوان غايت نهايي فلسفه مورد بحث قرار داده و اهميت و جايگاه آن را در فلسفه اسلامي به خصوص حكمت متعاليه نشان دهد. اين مسئله در آثار فيلسوفان، بيشتر در تعريف فلسفه بازتاب يافته است.

در اين ميان، فلسفه اسلامي اهدف گوناگوني را براي فلسفه برمي شمارد، لكن در نهايت به خدامحوري منتهي شده و غايت نهايي خود را در تشبه انسان به خدا تعريف مي كند. غايت متعالي تشبه به خدا با اينكه در نگرش فيلسوفان ماقبل صدرايي مشاهده مي شود، اما بر اساس اصول و مباني حكمت متعاليه بهتر قابل تبيين و توجيه است. در اين نوشتار از روش توصيفي ـ تحليلي استفاده شده است.

بررسي تطبيقي «وحدت شخصي» صدرالمتالهين و «وحدت وجودي» اسپينوزا

فرشته نورعلي زاده

چکيده: اين مقاله با هدف بررسي و تبيين تشابهات و تمايزات ديدگاه صدرالمتالهين و اسپينوزا در باب مسئله «وحدت وجود» به رشته تحرير درآمده است و به روش توصيفي و تحليل محتوا و با استفاده از فن اسنادي به بررسي تطبيقي نظريه «وحدت شخصي» صدرالمتالهين و «وحدت وجودي» اسپينوزا میپردازد.

از آنجا كه صدرالمتالهين و اسپينوزا در مفاهيمي همچون «وجود موجود قائم به ذات و وحدت آن»، «عينيت صفات با ذات آن»، «نامتناهي»، «تغييرناپذيري»، «بسيط الحقيقه بودن و واجب الوجود بودن موجود واحد» اشتراك دارند، به نظر مي رسد برخلاف ديدگاه غالب، تشابهات ديدگاه صدرالمتالهين و اسپينوزا در وحدت وجود ظاهري نبوده و اين فيلسوف همه خداگرا نيست.

 

مروري گذرا بر مباحث علم النفس فلسفي

مرتضي رضائي

چکيده: علم النفس دانش مطالعه نفس و احكام و ويژگي هاي آن است. فيلسوفان با نگاهي فلسفي به نفس پرداخته، و دستاوردهايي را فراچنگ آورده اند. مهم ترين مسائلي كه ايشان درباره نفس بررسي كرده اند، عبارتند از: تعريف و هويت نفس، وجودِ نفس، مادي يا مجرد بودنِ آن، قواي نفس، حادث يا قديم بودن نفس، وحدت يا تعدد نفس، ارتباط نفس و بدن، ثابت يا متغير بودن نفس، جاودانگي يا فناپذيري نفس، سعادت و شقاوت نفس، و تناسخ نفس.

آنچه در مقاله پيش رو، مطرح شده، معرفي اين مباحث و مروري گذرا بر آنها، به ويژه با تكيه بر آراي ابن سينا و صدرالمتالهين، است. به اين اميد كه به همت فرهيختگان و پژوهشگران، مباحث پيرامون نفس، در حدي كه شايسته است، گسترش يابد.

 

تبيين وجودشناختي متعالي يا ناسوتي شدن انسان با رويكرد حكمت متعاليه

محسن ايزدي

چکيده: بنا بر اصول فلسفي حكمت متعاليه، نفس انسان از جسم نشئت گرفته و نفس و بدن چنان در هم تنيده اند كه بدن از مراتب نازله نفس است؛ بدن مادي ـ كه مرتبه اي از مراتب وجود انسان است ـ و دنياي مادي ـ كه وجود انسان را احاطه نموده ـ زمينه ناسوتي و مادي شدن وجود انسان را فراهم كردهاند.

بنابراين، اگر انسان با تلاش خود و استمداد از دين الهي، استعدادهاي فطري خود را در قلمرو عقل نظري و عقل عملي تكامل ندهد، استكمال او در مرتبه حس و خيال متوقف خواهد شد. به عقيده صدرالمتالهين تعداد اندكي از انسان ها به كمال عقلي نايل مي شوند.

حس و خيال، ايستگاه (توقفگاه) تكامل بسياري از انسان هاست. مقاله پيش رو با تبيين هستي شناختي و روش تحليلي ـ توصيفي و با رويكرد حكمت متعاليه، به بررسي و تبيين فرايند متعالي يا ناسوتي شدن انسان مي پردازد. تحقيقات فلسفي، آيات قرآني، روايات معصومان عليهم السلام، مطالعات پسيني و تجارب تاريخي، نشان مي دهند كه انسان هاي متعالي و ملكوتي در اقليت و انسان هاي ناسوتي و دنيامدار در اكثريتند.

 

بررسي برهان وجوب و امكان در فلسفه غرب با تاكيد بر تقرير توماس آكوئيناس

رويا بناكار

چکيده: اثبات وجود باري تعالي از ديرباز همواره مطمح نظر فلاسفه بوده و در اين راه، تلاش هاي زيادي انجام داده اند كه منتهي به ادله و براهين متعددي گشته است. يكي از بهترين و محكم ترين ادله در خصوص اثبات وجود خدا، برهان «وجوب و امكان»، ابتكار فارابي است.

پس از ايشان، ساير فلاسفه الهي، به ويژه فلاسفه اسلامي، با بيانات متفاوتي آن را تبيين كرده اند. يكي از قديمي ترين و معروف ترين تقريرهاي برهان اثبات وجود خدا، برهان ابن سينا است. اين پژوهش با رويكرد تحليلي و نظري، ضمن ارائه تحليلي از برهان «امكان و وجوب» از منظر ابن سينا، به بررسي آن در آثار انديشمندان غربي پرداخته است. اين برهان در آثار انديشمندان غربي، جزو براهين جهان شناختي است.

از ميان تقريرهاي متفاوتي كه اين برهان در غرب دارد، تقرير آكوئيناس داراي شهرت فراواني است. اين پژوهش با تبيين اين برهان از منظر آكوئيناس، به نقد و بررسي آن مي نشيند.

 

كارناپ و نقش وي در فلسفه تحليلي

فائزه برزگر تبريزي

 چکيده: فلسفه تحليلي را، كه از اواخر قرن نوزدهم شكل گرفت و تا اواسط قرن بيستم به اوج خود رسيد، مي توان مبتني بر سه رويكرد كليدي دانست: تجربه گرايي با تمركز بر «اصل تحقيق پذيري»، توجه به منطق به مثابه يك ابزار، و تحليل زباني. كارناپ يكي از مهم ترين متفكراني است كه با تمركز بر اين سه رويكرد، نقش تعيين كننده اي در پيشرفت و كارآمدي فلسفه تحليلي داشته است.

هدف اين پژوهش بررسي تاثير متفكران بزرگي همچون فرگه، راسل و ويتگنشتاين بر «تفكر تحليلي» كارناپ و سپس بيان تاثير رويكرد وي بر كارآمدي فلسفه تحليلي در سه محور اصلي آن است. در نهايت، تلاش شده است با بيان تفصيلي و نوآوري هاي وي در اين سه محور، خوانش جدي تري از فلسفه تحليلي ارائه شود.

بررسي انديشه هاي منطقي اثيرالدين ابهري

اكبر فايدئي

 چکيده: اثيرالدين ابهري، حكيم و منطق دان برجسته قرن هفتم هجري، نقش بسيار موثري در رشد و تكامل منطق سينوي داشته است. شناخت آراي منطقي او، در فهم آراء و روش هاي منطقي منطق دانان پس از وي، حايز اهميت است. پيروي از نظام منطق نگاري دو بخشي ابن سينا، كشف قضيه طبيعيه و اعتبار مستقل آن به عنوان قضيه اي خاص، كشف انعكاس سالبه جزئيه در خاصتين، افزودن سه ضرب بر ضروب منتج شكل چهارم قياس در موجهات مركبه، حكم به بداهت مركب بودن تصديق، نفي بديهي انگاري همه تصورات، نفي تلازم طرفيني دلالت مطابقه و التزام، تقسيم قضيه حمليه محصوره بر سه قسم ذهنيه، خارجيه و حقيقيه از آراي منطقي ابهري است كه ما در اين نوشتار با روش تحليلي ـ توصيفي به ذكر و بررسي آنها مي پردازيم.

مؤسسه امام خمینی(ره)  ماهنامه علمي - ترويجي  علوم انساني معرفت، ویژه فلسفه را در ۹۳ صفحه به قمیت ۳۵۰۰  تومان در  فروردین ۹۶ منتشر کرده است./۹۹۸/ن۶۰۴/ش

ارسال نظرات